جـانـانی و جـان بــر تـو سپــردیم و نمردیم
|
در هُـرم نـگـاه تـو فـسردیم و نـمردیم
|
نقش است به پیشانی چین خورده ز غیرت
|
مـا جان به در از داغ تو بردیم و نمردیم
|
ابـرو گـره در هـم زده چـشمـان شفق رنگ
|
دندان به لب خویش فشردیم و نمردیم
|
ظرف دل بی حوصله جوش آمد و سر رفت
|
خـونِ دلِ جاری شـده خوردیم و نمردیم
|
اقـبـال نـگـون بـخـت نگر کاین همه سر را
|
تـا مـرز قـدم هـای تــو بـردیم و نمردیم
|
یک عمر نفس آمد و برگشت و به تسبیح
|
عـمـر دل بـی عـار شــمـردیم و نمردیم
|
مــا زنـده عــشـقیم که با عشق بمیریـم
|
صـدمـرتـبـه از داغ تـو مـردیم و نمردیم |
تاریخ : جمعه 88/12/7 | 11:48 عصر | نویسنده : کانون فرهنگی هنری موعود(عج) شهرستان بوشهر | نظرات ()